برهانبرهان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
بهاربهار، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

اندر احوالات گل پسر و مامانش

روزهایی که می گذرد...

مثل همیشه مشغول بچه داری و سرگرم رویا بافتن در مورد ایران رفتن و البته هر روز یا شب یافتن یه مشکل جدید و در موردش فکر کردن ( هم تو خواب و هم تو بیداری) از بچه گی اینطوری بودم که تو خواب هم در مورد مشکلاتم که معمولا اون زمان امتحان دادن بود فکر می کردم و معمولا راه حلهای خوبی هم پیدا می کردم... جالبه که بیشتر در مورد برگشتن از ایران فکر می کنم ، آخه می خوام بتنهایی و با پسرکم برگردیم.  خیلی دوست دارم که این 2 ،3 ماه هم زودتر تموم بشه و من برم تو بغل مامانم، می دونم که الان خودم مادرم اما خوب آدم همیشه احتیاج داره که خودشو برا مامانش لوس کنه.  این چند روز حسابی مشغول خرید کردن بودم ، البته نه برای خودم ، پر واضحه که برای آ...
21 تير 1393

خانه دوست کجاست...

این روزا خیلی وقتا احساس تنهایی می کنم، البته همسر مهربان  و پسر گلم هستن، اما خوب من دلم یه دوست خوب و یک رنگ هم می خواد... یعنی توقعه زیادیه  دلم می خواد یه دوستی داشتم که با هم می رفتیم بیرون و کلی حرف میزدیم و می خندیدیم و برا هم غر می زدیم و این یکی به اون یکی دلداری می داد و خلاصه از همین کارایی که دوستا برای هم انجام میدن. یا بهترش من می رفتم خونه ی اونا و اون می یومد خونه ی ما و با هم چایی و میوه می خوردیم و گپ می زدیم و یا با هم کیک و شیرینی درست می کردیم. آخ اگه بود چه خوب بود...   خلاصه همین دیگه ... دلم یه دوست می خواد. البته یه دوست داشتم که از شانس من از اینجا رفت ، حالا شاید یه بار ماجراش رو گفتم.. می دون...
4 تير 1393
1